مارکسیستها مدعی شدند که مارکسیسم علم است، یعنی سیر جبری جامعه را کشف
میکند، همان طور که درخت یک سیر طبیعی و جبری لایتغیر دارد، جامعه هم یک
سیر جبری لایتخلف دارد، همان طور که طبیعت اگر بخواهد به منزل پنجم برسد
باید از منزل اول و دوم و سوم و چهارم بگذرد و نمیتواند دو منزل یکی کند و
مثل جنین باید مراحل را در رحم مادر پشت سر یکدیگر به ترتیب طی کند،
جامعه نیز در سیر تکاملی خود باید طی مراحل کند، و همان طور که انسان در
حد یک پزشک و یک ماما تنها میتواند سلامت جنین را بهتر حفظ کند، اگر کج
بود راستش کند، درد زایمان را کم کند، نگذارد مادر زیاد استراحت کند، تا
بچه درشت نشود و احتیاج به سزارین پیدا نشود و دخالت پزشک تا این حدود است
اما در جریان طبیعی نمیتواند دخالت داشته باشد، جریان جبری جامعه هم یک
چنین جریانی است.